به زبان شعر كه هم هنري و زيبا باشند، هم غيرمستقيم و پيچيده در تصاوير و استعارهها. بعضي وقتها خاطراتي هستند كه راز آنرا تنها خودمان ميدانيم و فقط سهمي از آن را با ديگران شريك ميشويم، شبيه اين حس: «كودكي من/ اناري/ كه در جاده افتاده است» و البته گاهي وقتها حرفها راهي ندارند جز قالب شعر: «من و تو/ دو نامه سر به مُهريم/ كه هيچگاه/ براي هم خوانده نميشويم.»
«مگر سكوت خداوند» دومين مجموعه شعرهاي محمد شريفي نعمتآباد است كه اولينبار در سال 1384منتشر شد و همان سال در فهرست برگزيدگان كتاب سال قرار گرفت. اين مجموعه شعر در 2 بخش «بيتوته در مغرب» و «انگور تشنه» تنظيم شده است و عمدتا كوتاه و در قالب آزاد سروده شده. اين مجموعه به تازگي به همت نشر نون تجديد چاپ شده است.
طبيعت، اشياء و حالات انسان در تنهايي ازجمله عناصري هستند كه شريفي در اشعارش از آنها بهره برده است تا از ناگفتنيها بگويد و لحظات ناب عشق و عرفان را در حصار كلمات جاودانه كند. «از تو/ تا تو/ هيچ نيست/ مگر سكوت خداوند.»
نظر شما